هر اثار و علایم حکاکی و حجاری دال بر وجود دفینه نیستند
همانگونه که گفتیم هر اثار و علایم حکاکی و حجاری دال بر وجود دفینه نیستند برخی از این علایم در زمان خود نوعی قرارداد جمعی در یک فرهنگ بوده اند مثلا حکاکی برگ سرخس در برخی اقوام ، برای جدایی و مرزبندی بین زمین و مراتع انها مورد توافق قرار گرفت و در برخی دیگر از اقوام مار علامت جدایی و مرزبندی سرزمینی.
علایم هستند که نماد قومی و نشانه ملتی خاص است مانند سلجوقیان که عقاب را در محدود کاخ های خود به عنوان پرچم حکاکی میکردند گونه ای از حجاری و حکاکی اثار مربوط به برهه ای خاص از زمان است از این نمونه میتوان به علامت دو شمشیر بر روی هم ضرب شده ، اشاره کرد این نماد در مناطقی که با جنگ توسط اعراب فتح میشد حکاکی میگردید و دسته ای دیگر با طی زمان و گذر زمان به علامت طیفی خاص از علوم یا دسته ای خاص از مردم تعلق گرفت
علایم حکاکی و حجاری دال بر وجود دفینه
از این دسته میتوان به علامت مار و گیلاس و یا دو مار ( موارد خاص ) برای نشان پزشکی یاد کرد”کلمه بیمار از مرجع .. بی مار .. ریشه گرفته دلیل این کلمه این است که از زهر مار در طب قدیم و حتی طب امروز داروهای زیادی استخراج میشد این کلمه به زمانی که مار وجود نداشته باشد اطلاق گشت – بی مار” و یا علامت ستاره داود برای یهودیان و حکاکی ان در ورودی محلات و یا صخرها ی نزدیک به روستاهای یهودی نشین .
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.